کلبه
نوشته شده در تاريخ جمعه 6 دی 1392برچسب:, توسط مسلم |

 

دلم براي تنهايي ميسوزد چرا هيچکس او را دوست ندارد

مگر او چه گناهي کرده که تنها شده جرم تنهايي چيست

 

که هيچکس او را نميخواهد ديشب تنهايي از اتاقم گذشت

 دنبالش دويدم ولي او رفته بود تنهاي تنها نيمه شب

 

او را مرده کنار حوضخانه پيدا کردم از گريه چشمانش قرمزبود

 برايش گريستم آخر او از تنهايي مرده بود

 

تنهايي مرد و من تنها تر شدم.................



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.