اگه بِمونی اگه باشی اگه دِلم همیشه هواتو می کنه
و هزاران اگر دیگر ...
که من بهت بگویم دوستت داشتم و دارم
ولی حیف ........
نِمیشه نِمیشه که بفهمه چقد دوسش دارم
شبی نیست که تو رویاهام روزی هزار بار براش نمیرم
شاید بشه......
و آخرش درکم کنه
نظرات شما عزیزان:
بودنت
لمس کردنت
بوییدنت
سرمه ی انتظار به چشمای برانیم می کشم
امشب دوباره تو را گم کردم
میان آشفته بازار افکار مبهم
میان محکوم بودنم به تنهایی
میان اشک هایم برای هزار و یک غم تو
تو که شیرین ترین اتفاق روزهای تلخ منی
و من هیچم برای تو
نگو نیستم که هیچ بودنم همه جا پیداست
شب ها که تنها قدم زیر باران می گذاری
بی چتر
بی من
بی هیچ
توی کوچه های سرد و بی عبور پاییزی
تنها
دستان گرمت را
شونه های بی انتهایت را
منتظر نشستم
تا شاید هیچ امروزم
حتی یک لحظه درمان تنهاییت شود
فقط یک لحظه
که من در آن لحظه خوشبخت ترینم