دل تکونی از خونه تکونی واجبتره !
دلتو بتکون
از حرفا....
بغضا....
آدما....!
دلتو بتکون از هرچی که تو این یک سال
یادش دلتو به درد آورد
از خاطره هایی که گریه هاش بیشتر از
خنده هاش بود !!!
از نفهمیدن از کوتاهی های خودت !!!!
اگه با یه ببخشید !!!
من هم مقصر بودم "یکیو آروم میکنی "
آرومش کن
دلتو بتکون ...یه نفس عمیق بکش
سلام بده به بهار
به اتفاقای خوب ......
به خودت قول بده تو سال جدید
بیشتر باشی
بیشتر بخندی !!!!
عیدتان مبارک
تمام تلاش من اینست مهرم به دل تو بنشیند
چه کنم که دلت جایی برای نشستن من ندارد
مانده ام سر گردان وحیران نمیدانم باید بمانم یا عزم رفتن کنم!
چه کنم که پاهایم دل رفتن ندارد.
بگویم چشم امید به تو بسته ام یا چشمانم را به حقیقت بسته ام ؟
در هر صورت فرقی ندارد
من مانده ام و حماقت احمقانه ام از اینکه خود فریبی می کنم که شاید دوستم داری!!
چرا با من اینگونه می کنی
شاید برایم رفتنت آسانتر از این باشد که بمانی و مرا نخواهی.
حتی نمی دانم تو که مرا نمی خواهی برای چه با من مانده ای ؟!
برای چی بامن مانده ای ؟؟
دستهایم خالی ، شانه هایم پر از نیاز ، قلبم تنهای تنها
سهم من از عشق ،آوارگی در سرزمین عشق
گرچه در کنارم نیستی اما یاد خاطره تو همیشه با من است ای عشق
گرچه روزگار فاصله میان ما انداخته
امادر آسمان آبی عشق تتهابا یاد عشق تو پرواز میکنم.
نام مقدس تو در قلبم است ، همیشه به یادت هستم
و تنها مانده ام به عشق آمدنت.
گرچه آمدنت خیالی بیش نیست
اما قلب خوش خیالم همیشه به تو امید دارد.
سهم من از عشق قطره های اشکم است
قطره های اشک .....
بگو درد دلت را به من که سکوت شبانه مرا دیوانه کرده است…
بگو درد دلت را به من که شبهای بی ستاره مرا دلتنگ کرده است…
بگو هر چه دل تنگت خواست بگو
بگو که بغض گلویم چشمان خسته ام را بارانی کرده است…
بگو ای عشق که مرا دوست میداری ،
اگر بارها به من گفته ای باز تکرار کن این کلمه را ،
بگو دوستت دارم و بگو عاشق تو هستم عزیزم….
ای مهتاب آسمان شبهای تیره و تار من
با این فاصله ای که بین من و تو است
چگونه بوسیدن آن چهره درخشانت میسر است؟
آری ستاره میشوم در اوج آسمان
میدرخشم تا بر چهره درخشانت بوسه بزنم بوسه زنم
فقط بگو دوستت دارم بگو ........
اگه بِمونی اگه باشی اگه دِلم همیشه هواتو می کنه
و هزاران اگر دیگر ...
که من بهت بگویم دوستت داشتم و دارم
ولی حیف ........
نِمیشه نِمیشه که بفهمه چقد دوسش دارم
شبی نیست که تو رویاهام روزی هزار بار براش نمیرم
شاید بشه......
و آخرش درکم کنه
"ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ" ﺗﻠﻔﻨﯽﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻧﮓ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﻣُﺪﺍﻡ
ﺻﺪﺍﯼ ﻏﺮﯾﺒﻪﺍﯼﺳﺖﮐﻪ ﺳﺮﺍﻍِ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﺍﺯ ﻣﻦ
ﯾﮏﺷﻨﺒﻪﯼ ﺳﻮﺕﻭﮐﻮﺭﯼﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥِ ﺍﺑﺮﯼﺍﺵ ﺫﺭّﻩﺍﯼ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺣﺮﻑﻫﺎﯼ ﺑﯽﺭﺑﻄﯽﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﺮ ﻣﯽﺑَﺮَﺩ ﺣﻮﺻﻠﻪﺍﻡ ﺭﺍ
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺯﻝﺯﺩﻥ ﺍﺯ ﭘﺸﺖِ ﺷﯿﺸﻪﺍﯼﺳﺖ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﺐ ﻣﯽﺭﺳﺪ.......
عشق تو مث ابری بود که
همه بدی ها رو با باریدنش از من شست
عشق تو برام روز ب روز تازه تر میشه مث نسیم
عشق تو مث بوییدن گلیِِِ که هرچی بو میکنی بیشتر جذبش میشی
عشق تو برام عمر دوباره اس
عشق تو برام زندگی و نفس تازه اس
دوســـــــــــــــــــــــــــت دارم فقط خودت لایقــــــــــــــــــــــی
چقد سخته؟!
چقد سخته درد داشته باشی و لبخند بزنی
چقد سخته بدونی و ندونه
چقد سخته بدونه و باور نداشته باشه
چقد سخته بخواد و ولی تو رو نخواد
چقد سخته پشیمون باشه که تو هستی
آخر دنیاااااا همین جاست همینجا
جای دوری نیس نزدیکه
میدونی کجا آدم داغون میشه جایی که باورت نداشته باشن.....
جایی که قبولت نداشته باشن.......
جایی که تحملت رو نداشته باشن........
جایی که بهت شک داشته باشن........
به دوست داشتنت......
جایی که......
حرف بقیه قبول باشه و حرف و تو مردود......
ﺑِﻪ ﻭُﺳﻌﺖِ ﻫَﻤﻪ ﯼ " ﺑﯽ ﺗَﻔﺎﻭﺗﯽ ﻫﺎﻡ "
ﻳِﻪ ﻧَﻔﺮ ﻫَﺴﺖ ﮐﻪ ﻗَﺪﺭِ ﺩُﻧﻴﺎ ﺑَﺮﺍﻡ " ﻣُﺘﻔﺎﻭﺗﻪ....
ﺩﺭﯾﻦ ﺳـــــــــﺮﺍﯼ ﺑــــﯽ ﮐﺴﯽ ، ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺩﺭ ﻧﻤﯿﺰﻧﺪ
ﺑــــــــﻪ ﺩﺷﺖ ﭘـــــــــــــــــــﺮﻣﻼﻝ ﻣﺎ ، ﭘﺮﻧﺪﻩ ﭘﺮ ﻧﻤﯿﺰﻧﺪ
***
ﯾﮑﯽ ﺯ ﺷــــــــﺐ ﮔـــــــــــﺭﻓﺘﮕﺎﻥ ، ﭼﺮﺍﻍ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ
ﮐﺴـــــــــــــــﯽ ﺑﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﺳﺎﺭ ﺷﺐ، ﺩﺭ ﺳﺤﺮ ﻧﻤﯿﺰﻧﺪ
***
ﻧﺸـــــــــــﺴﺘﻪ ﺍﯾﻢ ﺩﺭ ﺍﻧﺘـــــــــﻇﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﻏﺒﺎﺭ ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺭ
ﺩﺭﯾﻎ ﮐـــــــــــــﺰ ﺷﺒﯽ ﭼﻨـــــﯿﻦ ، ﺳﭙﯿﺪﻩ ﺳﺮ ﻧﻤﯿﺰﻧﺪ
***
ﮔـــــــــﺬﺭ ﮔﻬﯽ ﺍﺳــــﺖ ﭘﺮﺳﺘﻢ، ﮐﻪ ﺍﻧﺪﺭﻭ ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﻏﻢ
ﯾﮑــــــــﯽ ﺻﻼﯼ ﺁﺷﻨﺎ، ﺑــــــــــــــــــــﻪ ﺭﻫﮕﺬﺭ ﻧﻤﯿﺰﻧﺪ
***
ﺩﻝ ﺧــــــــــــﺮﺍﺏ ﻣﻦ ﺩﮔـــــــــــــﺮ ﺧﺮﺍﺏ ﺗﺮ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ
ﮐــــــــــﻪ ﺧﻨﺠﺮ ﻏﻤﺖ ﺍﺯ ﺍﯾـــــــــــﻦ ، ﺧﺮﺍﺑﺘﺮ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﺪ
***
ﭼﻪ ﭼﺸﻢ ﭘﺎﺳﺦ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ، ﺩﺭﯾﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺕ
ﺑﺮﻭ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻧــــــﺪﺍ، ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﮐـــــــــــﺮ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﺪ
***
ﻧــــــﻪ ﺳﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﻧـــــــــﻪ ﭘﺮ، ﺑﯿﻔﮑﻨﻨﺪﻡ ﻭ ﺳﺰﺍﺳﺖ
ﺍﮔــــــــــﺮ ﻧﻪ ﺑــــــــــــﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﺗﺮ، ﮐﺴﯽ ﺗﺒﺮ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﺪ
دﻟـــــﻢ ﮔﺮﻓﺘـــــــــــــــﻪ
ﻣﺜـﻞ ﻫـــﻮای ِ اﺑــﺮی ِ ﺷﻬــﺮی ﺧﺎﻣـــﻮش
دﻟــــﻢ ﺗﻨـﮓ اﺳـﺖ
ﻣﺜـﻞ آﺳﻤـــــــــــــﺎن ِ ﺑــــــﯽ ﺳﺘــﺎره ی ِ ﺷـﺐ ی زﻣﺴﺘــــــﺎﻧـﯽ ...
ﺣــﺎل ِ دﻟـــــــــــﻢ ﺧـــﻮب ﻧﯿﺴــﺖ
ای آرام ﺟــﺎن ِ ﻟﺤﻈـﻪ ﻟﺤﻈــﻪ ﻫﺎی ِ ﺗﻨﻬــــﺎﯾﯽ
ﺑﯿـﺎ ﺗﺎ ﮐﻤـﯽ ﺑـﺎ ﺗـــﻮ ﺻﺤﺒـﺖ ﮐﻨـﻢ
اﯾـﻦ روزﻫـــﺎ ...
ﺧﺴﺘـــﻪ و ﺑـﯽ ﺣﻮﺻﻠــــــــﻪ ام
دﺳﺘـــﻢ دل ﺑﻪ دل ِ ﻧﻮﺷﺘـــﻦ ﻧﻤﯽ دﻫـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪ
درﮔﯿـــــــــﺮم ...
بقیه متن ادامه مطلب.......
ادامه مطلب...
زندگی رو واسه چی ساختن
بهر غصه خوردن ساختن
گر چه عادت شده خون دل خوردن
ولی نیس تهش برای ما غم نخوردن
البته واسه ما
چون به قول معروف میگه:
به ما که رسید دنیا دهن باز کرد
عشق یعنی یکی بودن.......
یعنی قلبی ایینه قلب دیگری.......
نبودی بودم و با نبودت ساختم
هستی و نیستی و من با خود ساختم
رفتی و موندم و من به دل باختم
خود بودی و با تو بودم و با نبودت ساختم
مهربون هم زبون دل و جان
اگه با من باشی
باهات هستم
اگه با من نباشی
دلم باهاته
دوسم نداری ...؟!
من دارم
شریک نمی شی ...؟!
من تو خیالم زندگیمو شریکتم
هه! نمیتونم اگه خودتم بخوایی فراموشت کنم
لیاقت ندارم ...؟!
ولی تو لایقی
وقتی تو نباشی گلم
دیگه کسی نیس دلدار من باشه
معشوق من باشه
ببخشید دو بیت اول مطلب رو از خودم سرودم ببخشی اگه مشکل دستوری داره نظر یادت نره دوست عزیز