کلبه
نوشته شده در تاريخ جمعه 6 دی 1392برچسب:, توسط مسلم |

 

انتظار واژه ی غریبی است ...

 که چه سخت است انتظار واژه ای که روزها یا شایدم ماههاست که با آن خو

گرفته ام هر صبح طلوعی دیگر است

بر انتظارهای فرداهای من خواهم ماند تنها در انتظار تو چرا نوشتم

در برگ تنهاییم برای تو، نمیدانم؟ شاید روزی بخوانند بر تو، عشق مرا.......

می دانم روزی خواهی آمد،

 می دانم گریان نمی مانم،

 خندانم برای ورودت ای عشق وقتی که به یادت می افتم، به یاد خاطراتت نامه

هایت را مرور می کنم، یک بار ...

 نه ... بلکه صد بار وجودم را سراسر عشق فرا می گیرد و اشک شوق بر

گونه هایم روانه میشوند تنها میگویم همیشه در قلب منی تو میدانم که باز خواهی گشت ...

 می دانم به یاد

لحظات خوش انتظار و تنهایی..........

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.