چقدر دلتنگ اون حالم که لبخند تو رو دیدم
چه دنیای پر از رازی روبا عشق تو فهمیدم
چه احساس غریبی قلبمواز ریشه میلرزوند
چه احساسی منواون لحظه از تنهایی میترسوند
چقدر دلگیرم از دوری.چقدر حالم پریشونه
چقدر از درد دلتنگی وجودم سرد داغونه
چقدر دلگیرم از تردید.از اینکه از تو محرومم
چقدر دلگیرم از شبهای که به ماه خیره میمونم
من از روزی که تو رفتی تو دنیای خودم حبسم
من از این بخت غمگین واز این تقدیر میترسم
تو دنیامو تواین بازی به تردید خود باختی
تو حتی از چشای من شب ومهتاب انداختی
چقدر از این صدا دوره امید و حس روئیدن
چقدر دلگیره با حسرت گل خشکی رو بو ئیدن
چقدر دلتنگ اون حالم که لبخند تو رو دیدم
که با تو دنیای عشق فهمیدم .........
نظرات شما عزیزان: